گروهی در جامعه ما از هر نوع تغییر هراس دارند | بعید است در ساختار قدرت اصلاح جدی صورت بگیرد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۵۷۶۸۸۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۰۱ مرداد ۱۴۰۲
امروز ما به دلیل چالش‌های مختلف داخلی و خارجی با یک نوع سوژه به تعبیر لکان هیستریک مواجه هستیم. سوژه‌ای که دیگر نمی‌خواهد تابع نماد دیگری بزرگ باشد. به همین دلیل نیز توسط نظم نمادین دیگری اقناع نمی‌شود این سوژه احساس می‌کند زیستش به تعبیر آگامبن در حال تبدیل شدن به حیات برهنه است.

گروهی در جامعه ما از هر نوع تغییر هراس دارند | بعید است در ساختار قدرت اصلاح جدی صورت بگیرد

این مهم‌ترین موضوعی است که امروز دغدغه اصلی اندیشمندان و دانشگاهیان جامعه قرار گرفته است. اینکه ایران در چه مسیری قرار گرفته است؟ ساختار قدرت در شرایط کنونی چه واکنشی باید از خود بروز بدهد؟ سوالاتی که پاسخ به آنها به صورت قطعی امکان پذیر نیست و نیازمند بازاندیشی تاریخی و جامعه شناختی در جامعه ایران است. «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه، نویسنده و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت‌وگو کرده است.

تاجیک معتقد است: «تصویر من از آینده ایران این است که آنچه اتفاق می‌افتاد بیش از آنکه با اراده قدرت صورت می‌گیرد با اراده جامعه صورت خواهد گرفت. عده‌ای در جامعه ما با نوعی تغییرهراسی و فوبیای تغییر مواجه هستند. این عده فکر می‌کنند اگر کوچک‌ترین روزنه‌ای برای اصلاح به وجود بیاید عنان کار از دست آنها خارج می‌شود و کار به جایی می‌رسد که مورد دلخواه آنها نیست. از نظر این عده اگر قرار است اصلاحی نیز صورت بگیرد باید به صورت مدیریت شده صورت بگیرد. به همین دلیل ما در شرایط پیچیده‌ای قرار گرفته‌ایم که تصمیم‌ها و تدبیرها را قفل می‌کنند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

 

رفتارشناسی زنان جامعه ایران و مبارزه مدنی به چه معناست؟ آیا این زنان هستند که تحولات آینده جامعه ایران را رقم خواهند زد؟

امروز ما به دلیل چالش‌های مختلف داخلی و خارجی با یک نوع سوژه به تعبیر لکان هیستریک مواجه هستیم. سوژه‌ای که دیگر نمی‌خواهد تابع نماد دیگری بزرگ باشد. به همین دلیل نیز توسط نظم نمادین دیگری اقناع نمی‌شود این سوژه احساس می‌کند زیستش به تعبیر آگامبن در حال تبدیل شدن به حیات برهنه است. حیاتی که خودش در جهت دهی به آن دخالتی ندارد. این سوژه صغیر پنداشته شده است. در چنین شرایطی مرد هم زنانه رفتار می‌کند. اینکه در تحولات اخیر جامعه ایران تنها زنان را در محوریت قرار بدهیم نوعی تقلیل گرایی است. امروز موضوع متابولیسم انسان نیست و بلکه به تعبیر فوکو موضوع این است که ما این جنسیت را چگونه باز تعریف می‌کنیم. به همین دلیل ما با جریانی مواجه هستیم که قومیت‌ها، خرده فرهنگ‌ها، منش‌های سیاسی و دیدگاه‌های مختلف اجتماعی را در خود جای داده است. در نتیجه ما با یک سوژه پسا ایدئولوژی، پسا سیاست و پسا حقیقت در جامعه مواجه هستیم.

دوران پساایدئولوژی، پسا سیاست و پسا حقیقت دارای چه ویژگی‌هایی است؟

در این دوران ما با کنشگر سیاسی مواجه هستیم که کنشگری خود را از رهگذر خم ابرو و پیچش مو انجام می‌دهد و بادی را به تکست و زبان تبدیل می‌کند. در چنین شرایطی به جای اینکه زبان سر سخن بگوید زبان بدن سخن می‌گوید. تمام بدن به زبان تبدیل می‌شود و دیگر در نظم نمادینی که تا دیروز تعریف می‌شد قرار نمی‌گیرد و هنجارهایش را هنجارهای خود نمی‌پندارد. به همین دلیل نیز سبک زندگی متفاوتی را طلب می‌کند. در چنین شرایطی ما با سوژه‌ای مواجه هستیم که اگر چه فاقد ایدئولوژی است اما حاضر است برای تحقق آرزوهایش هزینه پرداخت کند. در ساحت ایدئولوژی بود که فرد حاضر بود برای هر کنشی که انجام می‌دهد از هر هزینه‌ای استقبال کند. این در حالی است که در فضای پساایدئولوژی و پساحقیقتی که امروز در آن قرار داریم چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد. امروز ما با سوژه شجاعی مواجه هستیم که برای تحقق خواسته‌ها و آرزوهای خود هراس ندارد. امروز ما با یک سوژه متفاوت مواجه هستیم. با این وجود این سوژه را نمی‌توان در چارچوب جامعه شناسی قدیم در قالب یک طبقه در نظر گرفت. از سوی دیگر این سوژه در فضای جنسیت، قومیت و ایدئولوژیک خاصی قابل تصور نیست.

ما با یک گوناگونی و تکثر در جامعه مواجه هستیم. این تکثر به تعبیر گرامشی نوعی جنگ مواضع در جامعه به راه انداخته است. هدفش نیز این نیست که دفعتأ دژ باستیل را فتح کند. این وضعیت در شرایطی است که اپوزیسیون خارج از کشور به دنبال رادیکالیزه کردن وضعیت جامعه ایران است. با این وجود سوژه‌ای که در درون جامعه ایران وجود دارد به دلیل اینکه دلبسته جریان خاصی نیست از این رویکرد پیروی نمی‌کند. این سوژه خودش تعیین استراتژی و تاکتیک می‌کند و خودش شیوه را انتخاب می‌کند.

 

واکنش ساختار قدرت به رویکردی که سوژه امروز جامعه ایران در پیش گرفته چیست؟

اصحاب قدرت به این نکته پی برده‌اند که اگر به تسخیر مواضع توسط این سوژه تن بدهند هر مواضعی که از دست می‌رود آخرین نخواهد بود و پس از آن مواضع دیگری نیز به ناچار تسخیر خواهد شد. به همین دلیل نیز با نوعی جنگ مواضع مواجه هستیم. در چنین شرایطی نه تنها براساس هنجارها و بلکه بیشتر برای کنترل فتح یک موضع که به فتح موضع بعدی منجر نشود. رویکردی که ساختار قدرت در چنین شرایطی در پیش می‌گیرد نوعی تلاش برای استمرار است. به تعبیر گیدنزی در چنین شرایطی ساختار قدرت با احساس این مواجه است که امنیت هستی شناختی و وجودی با سوال مواجه شده است. در چنین شرایطی سوال مهم این است که در تئاتر مواجهه‌ای که شکل گرفته آیا مواجهه‌ای که ساختار قدرت در پیش گرفته تا بتواند موضع فتح شده را دوباره تسخیر کند به نتیجه خواهد رسید یا خیر؟ من فکر نمی‌کنم چنین اتفاقی رخ بدهد. احتمال به دست آوردن مواضع فتح شده با اعمال چنین تکنولوژی قدرتی در حال صورت گرفتن است ممکن نیست. به همین دلیل نیز ساختار قدرت باید در تکنولوژی قدرتی که مورد استفاده قرار می‌دهد باید تجدیدنظر کند.

با توجه به چالش‌های درونی و بیرونی که جامعه ایران را تهدید می‌کند در شرایط کنونی چه چشم اندازی را پیش روی ایران می‌بینید؟

امروز ما در شرایطی قرار داریم که به تعبیر حافظ شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل است. روندهایی که در جامعه مشاهده می‌کنیم رو به سوی آینده‌ای روشن و متفاوت ندارد. از سوی دیگر با تدبیر منزلی که امروز در جامعه وجود دارد نیز نمی‌توان امیدوار بود فردای روشن‌تری در انتظار ما خواهد بود.

نمی‌توانم فرض کنم که اصحاب قدرت از حوادث زمانه پند گرفته‌اند نه ملال. نمی‌توان شرایطی را متصور شد که در آینده جوشش و رویش معطوف به آگاهی در ساحت قدرت به وجود بیاید که خودش از اصلاح استقبال کند و تاریخ را ورق بزند. به نظر من در آینده ما با تمرکز بیشتر مواجه خواهیم بود. در جاهایی که گشایش‌هایی نیز صورت می‌گیرد این گشایش‌ها منطبق با خواسته‌های جامعه نیست. نوعی محرومیت نسبی بین آنچه محقق می‌شود و تقاضا می‌شود در جامعه وجود دارد. شاید ساختار قدرت دریچه را برای لایه‌های بیرونی‌تر خودی‌ها بگشاید اما این به معنای این نیست که ما در ساختار قدرت با نوعی اصلاح جدی مواجه خواهیم بود. من چنین ظرفیت و اراده‌ای را مشاهده نمی‌کنم. تصویر من از آینده ایران این است که آنچه اتفاق می‌افتاد بیش از آنکه با اراده قدرت صورت می‌گیرد با اراده جامعه صورت خواهد گرفت. عده‌ای در ساختار قدرت در جامعه ما با نوعی تغییر هراسی و فوبیای تغییر مواجه هستند. این عده فکر می‌کنند اگر کوچک‌ترین روزنه‌ای برای اصلاح به وجود بیاید عنان کار از دست آنها خارج می‌شود و کار به جایی می‌رسد که مورد دلخواه آنها نیست. از نظر این عده اگر قرار است تغییری نیز صورت بگیرد باید به صورت مدیریت شده صورت بگیرد.

به همین دلیل ما در شرایط پیچیده‌ای قرار گرفته‌ایم که تصمیم‌ها و تدبیرها قفل می‌کنند. به تعبیر مرحوم جواد طباطبایی هرگاه جامعه ایران در شرایطی قرار می‌گیرد که نمی‌تواند در قدرت، قانون و منطق سیاست تغییر ایجاد کند راه مهاجرت در پیش می‌گیرد. در چنین شرایطی کشور نیز دچار رخوت و پیری بیشتر می‌شود. این ذهنیت امروز در جامعه وجود دارد و بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که قرار نیست تغییری در ساحت قدرت ایجاد شود و هر تغییری کوچکی با هزینه‌هایی مواجه خواهد بود. به همین دلیل راه مهاجرت در پیش می‌گیرند.

 

منبع:آرمان ملی

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز